در انتخابات شهرداریهای ۳۰ مارس ۲۰۱۴ حزب عدالت و توسعه، رجب طیب اردوغان پیروزی چشمگیر و بی سابقهای را کسب نمود. این حزب موفق شد با کسب ۴۷ درصد آراء درمیان ۵۳ میلیون رای دهنده ترک بیشترین آراء رابدست آورد در این انتخابات بیش از ۲۶ حزب با ایدئولوژیهای مختلف برای گرفتن کرسیهای شهرداری اقدام کردند که حزب خلق جمهوریخواه ۲۸ درصد و حزب حرکت ملی ۱۳درصد و حزب صلح ۵ درصد آراء را کسب نمود. با توجه به اینکه بسیاری از ناظران سیاسی امکان چنین پیروزی قاطعی را برای اردوغان درفضای سیاسی فعلی ترکیه متصورنبودند، اما اعتمادسازی و کارایی این حزب در طول ده سال گذشته رای مردم را به طرف آن سوق داد.
موسسین و اعضای ارشد کنونی این حزب عدالت و توسعه از شاگردان نجمالدین اربکان، رهبر حزبهای اسلامگرای رفاه، فضیلت و سعادت بودند که در سال ۲۰۰۱ از آن منشعب شده ولی همچنان رونداسلامگرایی را به دنبال میکنند.
وقایع شش ماه اخیر واقدامات جدی و ماهرانه حزب حاکم در صحنه داخلی جلوی بسیاری از بحرانهای هدایت شده داخلی و خارجی بعدی را گرفت با توجه به اینکه هم پیمان سنتی عدالت وتوسعه یعنی جنبش خدمت فتح الله گولن دراین انتخابات به آنها پشت کرده بود و بیشتر اعضا و هوادارانش را به طرف حزب خلق و جبهه ملی هدایت داده بود بازهم این پیروزی قاطع راه به دست آورد.
ترکیه حدود ۷۷میلیون نفر جمعیت دارد، که حدوداً ۷۵ تا ۸۵ درصد مردم سُنی و ۱۵ تا ۲۵ درصد هم علوی هستند. با اینکه حکومت ترکیه لائیک است ولی بسیاری از مردم هنوز به دین اسلام پایبند هستندهمچنین در ترکیه حدود۷۰ درصد مردم ترک، ۱۸ درصد کرد و ۱۲ را سایر قومی ترکیه تشکیل میدهند.
روابط عدالت و توسعه
برخلاف آنچه در ابتدا به نظر میرسد، ترکیه صرفاً به سوی غرب در حرکت نیست. در سالهای اخیر این کشور سیاست خارجی چندوجهی و بازی با همه بازیگران را در دستور کار دستگاه دیپلماسی خود قرار داده است. ترکیه درصدد است تا ضمن حفظ روابط خود با غرب و امریکا، روابطش را با همسایگان نیز بهبود ببخشد. سیاست خارجی نگاه به شرق و گسترش روابط با چین و روسیه را همزمان با ارتقای روابط با جهان اسلام و منطقه خاورمیانه در دستور کار خود قرار داده استدر گذشته موقعیت ترکیه در ناتو و بلوک غرب، رقابت ترکیه و روسیه در قفقاز و آسیای مرکزی و موضوعاتی مانند بوسنی، کوزوو و چچن باعث تنش در روابط ترکیه و روسیه شدهاند، اما در سالهای اخیر فضای حاکم بر روابط دو کشور تغییر کرده است؛ به نحوی که بیش از هفتاد درصد واردات گاز ترکیه از روسیه انجام میشود و قراردادهایی در زمینه تجارت انرژی و خطوط لوله انتقال نفت و گاز میان این دو کشور امضاء شده است. ترکیه در سالهای اخیر درصدد برآمده است تا در تحولات خاورمیانه نقش فعالتری ایفا کند و حتی ترکها سال ۲۰۰۷ را در سیاست خارجی خود، «سال خاورمیانه» نام نهاده بودند. سرنگونی رژیم بعث در عراق و اعلام استراتژی خاورمیانه بزرگ باعث شد که ترکیه درصدد برآید تا خود را الگویی برای کشورهای خاورمیانه و حتی جهان اسلام معرفی کند. پس از اشغال عراق، ترکیه به نحوة پررنگتری در تحولات خاورمیانه ظاهر شده است. در این راستا انتقادات صریحی از اقدامات خشن و بیرحمانه اسرائیل در سرزمینهای اشغالی به عمل آورده است و در تحولات لبنان نیز به ایفای نقش پرداخته است.
نیروهای درونی و راهکارعدالت و توسعه
وجود نیروهای سیاسی متفاوت و متعارض در ساختار سیاست داخلی ترکیه، این کشور را به پدیدهای متمایز از همسایگانش تبدیل کرده است. در بافت سیاسی داخلی ترکیه دو نیروی متفاوت به مثابه دو موتور محرک، این کشور را به سمت و سوی متفاوتی میکشانند. یکی از این دو موتور محرک اسلامگرایی است، که علیرغم سیر تحول طولانیاش که فراز و نشیب زیادی را طی کرده است، در حال حاضر بر جامعه ترکیه حاکم است و تفسیری معتدل از آن، قدرت سیاسی را در دست گرفته است. نیروی دیگر، کمالیسم و لائیسیسم است که در جهت عکس نیروی اول حرکت میکند. اگرچه این دو نیروی سیاسی در درون جامعه سیاسی ترکیه در بعضی حوزهها اشتراک نظر دارند، اما تعارض و اختلاف، قاعده حاکم بر روابط بین آنها بوده است. ترکیه نگران است که تحولات اخیر خاورمیانه و عراق باعث شود که اهمیت آن کشور نزد غرب از بین برود و این خود تبدیل به عاملی بازدارنده در فرایند عضویت ترکیه در اتحادیه اروپایی شود. مسئله کردها، یکی از مهمترین موانع عضویت ترکیه در اتحادیه اروپایی است. کردها به عنوان اقلیتی قومی ـ نژادی و یا زبانی در درون ترکیه نوین پذیرفته نشده بودند و بنیانگذاران ترکیه جدید کلیه اتباع ترکیه را صرفنظر از زبان، مذهب، قومیت،نژاد و... ترک مینامیدند و هویت اتباع غیرترک این کشور را به کلی انکار میکردند و سیاست سرکوبگرانه خشنی را در مقابل آن اتخاذ کردند. ناآرامیهای صورت گرفته از جانب کردهای جداییطلب ترکیه و پ. ک. ک (PKK) تهدیدات امنیتی متعددی را متوجه ترکیه ساخت. گفته میشود بالغ بر ۵۰ هزار نفر در این درگیریها کشته شدهاند و تعداد بیشتری هم بیخانمان شده و هزینههای اقتصادی و اجتماعی آن هم قابل محاسبه نیست. از گذشته تا به حال مسئله کردها در روابط ترکیه و همسایگانش تنشها و تزلزلهایی ایجاد کرده است.
سه نیروی قدرتمند زندگی سیاسی را در ترکیه تحت تإثیر قرار میدهند. نخست ملی گرایی نیرومندی که با ظهور ترکهای جوان قدرتی فزاینده یافت و شخص آتاتورک بزرگترین نماینده آن بود. ناسیونالیزم ترکی که گاهی در شکل پان ترکیسم تجلی میکند مهمترین عامل شکل گیری دولت و کشور جدید ترکیه و ادامه یافتن آن در قرن بیستم میلادی به شمار میآید. نیروی قدرتمند دیگری که در زندگی سیاسی مردم ترکیه نقش فوق العاده مؤثر و قدرتمندی ایفاء میکند صورت خاصی از غرب گرایی است که بخش عمدهای از طبقات متوسط و بالا به ویژه نظامیان، روشنفکران و صاحبان صنایع و بازرگانان در طیف حامیان و حاملان آن قرار دارند. این نگرش از هنگام ایجاد ترکیه جدید به دست کمال آتاتورک در ساختار دولت و نهادهای عمومی و مدنی نفوذ داده شد و در قانون اساسی ترکیه به عنوان ایدئولوژی رسمی دولت لحاظ شد. در واقع این دو نیروی سیاسی یعنی ناسیونالیزم ترکی و غرب گرایی از همان هنگام که آتاتورک دولت جدید را بنیان نهاد همواره به مثابه دو نیروی همزاد تلقی شدهاند و بسیار کسان چه در ترکیه و چه در خارج از این کشور اصولا این دو نیرو را یکی میپندارند و تصوری از دو گانگی این دو عنصر ندارند. حال آنکه ملی گرایی ترکی میتواند اشکالی متفاوت با آنچه تاکنون داشته است به خود بگیرد و این نکتهای است که به تازگی با تقویت نیروی سوم یعنی اسلام سیاسی در ترکیه به تدریج مورد توجه قرار گرفته است. اسلام دین مردم ترکیه است و آنها از قرنها پیش بر اساس تعالیم آن زیستهاند. همچون اغلب کشورهای اسلامی، این دین چنان در تارو پود مردم ترکیه درآمیخته است که هرگز نمیتوان روزی را تصور کرد که ارزشها و هنجارهای دینی از زندگی این مردم بیرون برود. البته تا زمانی که اسلام را نیرویی غیر سیاسی به شمار آوریم شاید چندان مشکلی در ادامه یافتن وضع کنونی پیش نیاید اما واقعیت این است که امروز اسلام نیروی سیاسی بسیار توانمندی است که نه تنها گرایش غرب گرایانه سنتی را در ترکیه به چالش فرامی خواند بلکه ناسیونالیسم ترکی را نیز تحت الشعاع قرار داده است و برخی بر این باورند که ناسیونالیسم ترکی نیز با گذشت زمان تا حدودی رنگ و لعاب دینی به خود میگیرد چون محتوای ملی گرایی ترکی قابل تغییر است.
حاصل تعامل این سه نیروی سیاسی در ترکیه هرچه باشد تأثیری بر این واقعیت نمیگذارد که به رغم گذشت چند دهه، تعارضهای گوناگون و تو در تویی که ترکیه با آن روبروست نه تنها حل نشده بلکه دشوارتر و پیچیدهتر شده است. این تعارضها بیانگر نوعی بحران هویت است. بحرانی که میراث دوران امپراتوری و سپس کمالیسم به شمار میآید. در حال حاضر نمودهای بیشماری از این بحران هویت را میتوان مشاهده کرد. از یکسو پیوستن به اتحادیه اروپایی با شعار «ما اروپایی هستیم» به آرمان سیاسی بزرگ مردم و دولتمردان ترکیه مبدل شده است و دولت این کشور با پشتیبانی و حمایت تقریبا همه مردم و احزاب و جریانهای سیاسی میکوشد تا به هر قیمت به این هدف دست یابد. برای دستیابی به این هدف ترکیه تاکنون از خیر بسیاری از مواهب گذشته و سختیها و تحقیرهای زیادی را تحمل کرده است و با وجود این اتحادیه اروپایی هر روز موانع جدیدی در این مسیر قرار میدهد و از هر طرف اروپا صداهای مخالف کسانی که اتحادیه اروپایی را باشگاه ملل مسیحی میدانند و ترکیه را بیگانه میخوانند شنیده میشود. امروز در ورزشگاههای اروپایی هرگاه تیم فوتبالی از ترکیه در برابر یک تیم اروپایی قرار میگیرد تماشاچیان تیم رقیب این شعار را سر میدهند که: «ما اروپایی هستیم شما اهل کجایید؟
عدالت و توسعه و اقتصاد ترکیه
آمریکا با داشتن درآمد ملی بیش از۲۱تریلیون دلار هنوز بزرگترین اقتصاد دنیا به شمار میرود و پس از آمریکا، ژاپنبا ۱۱ریلیون و ۴۵۶ میلیارد دلار، آلمان با ۱۰تریلیون و ۲۴۵ میلیارد دلار، انگلیسبا ۳تریلیون و ۱۱۵ میلیارد دلار و فرانسه با ۲ تریلیون و ۴۳۳ میلیارد دلار دررتبههای بعدی قرار دارند
این است که ورود سریع ارز خارجی به اقتصاد ترکیه که موجب گشایش اقتصادی قابل توجهی گردیده؛ عاملی شده تا سرمایه درحالی گذاران و تحلیلگران اصلاحات و سیاستهای اقتصادی این کشور را تحسین کنند. این افراد همین حالت ذوق زدگی را در آرژانتین سالهای ۱۹۹۰ به یاد دارند؛ میدانند که این کشور پس از یک دوران شکوفایی با سقوط فاجعه آمیز اقتصادی در تاریخ آمریکای لاتین مواجه شد؛ بنابراین آنها اندکی نگران هستند تشابه بین ترکیه و آرژانتین چشمگیر است در آرژانتین نیز گسترش اقتصادی در سالهای ۱۹۹۰ با ورود سرمایه خارجی آغاز شد؛ اما این شکوفایی به بالا رفتن ارزش پول محلی و انهدام اساس صنعتی کشور منتهی شد. حتی در طول سالهای رشد اقتصادی که ناشی از نسخه صندوق بین المللی پول در آرژانتین بود؛ اشتغال آفرینی ناچیزی اتفاق افتاد. اما ترکیه در سال گذشته با درآمد ملی ۴۲۸ میلیارد دلاری شانزدهمین اقتصاد دنیاست.
پس از بحران گزی پارک، اردوغان با علنی شدن اختلافاتش با گولن با سختترین بحران دوران قدرتش و به تعبیری با بحرانی درون ائتلافی مواجه شده است. بحرانی که در ترکیه با دستگیری ۵۳ تن از جمله فرزندان سه تن از وزرا و یک تاجر ایرانی، به بحران ۱۷ دسامبر مشهور شد، با انتشار مکالمات اردوغان و پسرش بلال که در آن نخست وزیر ترکیه به وی هشدار میدهد تا تدابیر لازم را در مورد مبالغی که در نزد اوست اتخاذ نماید، این بحران ابعاد حدیدتری بخود گرفت و موجی تازه بر علیه اردوغان ایجاد کرد. نگاهی به این بحران نشان میدهد این موضوع دارای ابعاد پیچیدهای بوده و بنظر میرسد قدرتی فراتر از جریان گولن و بطور مشخص امریکا در آن نقش اساسی داشته باشد.
شرایط حاکم بر ترکیه حاکی از آن است که نخست وزیر ترکیه با بحران سیاسی از صحنه کنار نخواهد رفت. مهمترین عامل موفقیت و تداوم قدرت اردوغان در سه دوره پی در پی، رشد و توسعه اقتصادی ترکیه بوده که هنوز آسیب جدی ندیده است. در دوره یازده ساله حکومت حزب عدالت و توسعه وابستگی ترکیه با اقتصاد جهانی و نمادهای آن چون صندوق بین المللی پول و بانک جهانی بسیار شدیدتر از گذشته شده است، به شکلی که اقتصاد این کشور تحت نظارت صندوق بین المللی پول درآمده و وامهای دریافتی از بانک جهانی زمینه ساز توسعه اقتصادی این کشور گردیده است. در همین راستا ترکیه در طول یازده سال حکومت اردوغان با جذب بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار به مرکز ثقل جذب سرمایه جهانی در منطقه تبدیل شده است. کسب جایگاه شانزدهم در اقتصاد جهانی در بخش مهمی حاصل همراهی و همکاری ترکیه با نظام سرمایه داری و در راس آن آمریکا بوده است. برخی عنوان مینمایند اگرچه دولت حزب عدالت و توسعه با ایجاد ثبات سیاسی و اقتصادی در شکل گیری این روند نقش اساسی داشته است اما خروج دارائیها و فرار سرمایه میتواند هر آن بحرانی جدی به این کشور تحمیل نماید. باید دقت داشت با توجه به تجربه چگونگی سقوط دولتهای گذشته در ترکیه و با مد نظر قرار دادن این نکته که نظامیان از هرم قدرت دور شده و تاثیرگذاری گذشته را ندارند، بنظر میرسد تا زمانی که بحران سیاسی بطور بارز وارد حوزه اقتصادی نگردد، خطری جدی اردوغان و عدالت و توسعه را تهدید نخواهد نمود.
سال ۱۳۹۲ برای اردوغان مردی که بیش از یک دهه در جایگاه قدرت بلامنازع در ترکیه بوده است، سال چندان خوبی نبود. شکست و یا حداقل عدم موفقیت در سوریه، سقوط محمد مرسی متحد منطقهای، بروز مشکلات جدی با عراق، چالش و اختلاف نظر با ایران در ارتباط با سوریه و... سبب گردید سیاست «صفر نمودن مشکلات با همسایگان» به «تنش صرف» با آنان منجر و با امریکا و برخی دوستان عرب خود چون عربستان نیز دچار اختلاف در حوزههای مختلف شود.
در سیاست داخلی نیز مسایلی نظیر اعتراضات به سیاستهای دولت اردوغان نسبت به سوریه، حوادت مشهور به گزی پارک، اختلافات وی با جریان گولن و افشای فساد گسترده دولتمردان ترکیه، کاهش سرعت اصلاحات و روند صلح با کردها، سبب گردید که اردوغان سال خوبی را پشت سر نگذارد. اما پیروزی دراین انتخابات که مثابه رفراندومی برای اردوغان و حزب عدالت و توسعه بود تاحدودی میتواند پایههای دولتش را مستحکمتر نماید و جلوی بسیاری از توطئههای داخلی و خارجی را بگیرد.
نظرات
بدوننام
14 فروردین 1393 - 05:02اعمال سردمداران ترک و اکثر حکومتها فقط یک بازی ست در جهت فریب مسلمین و پیشبرد هدف یهود برای ایجاد حکومت جهانی .. تا زمانی که هدف و جهاد خاصه برای خدا نباشد و اسما و عملا برای الله نباشد نباید اعتماد کرد.ولی نگران نیستم انشا الله عزت شرق و غرب رو به نابودی است هر چقدر میتوانند دسیسه کنند قطعا خدا مکرشان را به خودشان بر می گرداند.